هیولا
وروجک من الان چند شبی می شه که به سختی می ری تو اتاقت می خوابی. نمی دونم یعنی نمی دونستم کی این فکر هیولا رو به سرت انداخته و مرتب می ترسی که شب هیولا میاد تو اتاقت و تو رو می خوره. بابا شهرام با مربی مهد صحبت کرد و اونا هم پیگیری کردن و متوجه شدن پسری به اسم آرین همه شما ها رو ترسونده. حالا من و بابا شهرامم داریم تلاش میکنیم این فکرو از سرت بندازیم و تو هم شبا با چراغ روشن می خوابی. آخه هیولا کجا بود مامان جون. خاله بهتون گفته اگه شبا دعا بخونین فرشته ها میان پیشتون و دیگه شما هم نمی ترسین. ...
نویسنده :
مامان
19:52